انتظار در مکتب فاطمه علیها السلام

بسم رب المهدی

عاشقان زهرا سلام.

این متن از پست های سال قبل همین وبلاگ نوشته شده است. اگر خوانده اید دوباره خواندن بد نیست اگر نخوانده اید بخوانید....

این حقیر رو هم از دعای خیرتون فراموش نکنید.

حرف مادرمان فاطمه(علیهاالسلام)

لا تصلی علیّ امّهٌ نَقَضَت عهد الله و عهد ابی رسول الله فی امیر المومنین علی علیه السلام.......

امتی که عهد و پیمان خدا و پیامبرش را در ولایت و رهبری علی علیه السلام شکستند و نادیده گرفتند حق ندارند بر پیکر من نماز بگذارند. آنها که نسبت به حق ما ظلم روا داشتند و ارث مرا غاصبانه تصرف کردند و سند مالکیت فدک را که پدرم برایم نوشته بود از دست من ربودند و به آتش کشیدند. آن ها که گواهان و شاهدان مرا تکذیب نمودند. سوگند به خدا که گواهان من حضرت جبرئیل و میکائیل و امیر المومنین علی علیه السلام و ام ایمن بودند. آنها که در روز یاری و حمایت از ما در خانه های خود خزیدند و دست از یاری ما کشیدند.......... تا آنکه به خانه ی ما هجوم آوردند و با جمع آوری هیزم فراوان و آتش زدن آن خواستند خانه را و ما را که در آن بودیم در آتش بسوزانند.

آیا چنین امتی سزاوار است که بر من نماز بگذارد؟

آنچه خواندید فرازی از وصیت و پیام حبیبه ی خدا ٬ پاره ی تن رسول خدا صلی الله علیه و آله خطاب به امیر مومنان بود.

همان بانویی که پس از رحلت پیامبر تا هنگام شهادت خنده بر لبان مبارکش ندیدند. همان بانویی که فرزند به دنیا نیامده اش را قربانی ولایت کرد.... همان بانویی که با گریه های مداومش خواب راحت را از چشم ظالمان زمانش گرفت....... و بالاخره با وصیت به امیر مومنان: یا علی مرا شبانه غسل بده شبانه کفن کن و شبانه به خاک بسپار.  (ولا تعلم قبری احدا) و قبر مرا به هیچ کس اطلاع نده تا مخفی بماند. تیر خلاص را برای همیشه بر قلب غاصبان و منافقان نشانید...

اما به راستی راز این گریه های طولانی چه بود؟ چرا تنها یادگار پیامبر از دنیا رفت در حالی که بر امت پیامبر غضبناک بود؟ رمز مخفی ماندن قبر او تا کنون چیست؟...

همه ی حرف بانوی دو عالم این بود که چرا مردم غدیر خم را فراموش کردند...

همه ی مجاهدت ها و تحمل آن همه مصیبت از سوی حضرت زهرا به خاطر آن بود که حجت زمان تنها و خانه نشین نگردد ٬ جانشین رسول خدا مظلوم و منزوی نباشد ٬ ولیّ خدا دست بسته و مامور به صبر و سکوت نشود. امام برحق و وصیّ پیامبر ٬ بی یار و یاور نماند... اشک غریبانه ی ولی عصر و زمان در نخلستان ها و خارج از دیار و شهر ها جاری نگردد ٬ صاحب زمین و زمان فراموش نگردد.

و امروز همان فاطمه صاحب غدیر و حجت خدا را در زمین تنها و غریب می بیند.

... جگر گوشه اش ٬ منتقم مجتبایش ٬ طالب خون حسینش و یوسف دردانه اش را مظلوم ٬ مهموم ٬ طرد شده بیابان گرد و صحرا نشین می نگرد.

نکند ما نیز چون اهل مدینه پیمان شکن و مورد غضب حضرت زهرا باشیم؟ نکند ما نیز مسافر غریب دوران غیبت را از یاد ببریم. نکند ما نیز ساده و ساکت و بی تفاوت از کنار گریه ها و اشک های امام زمانمان بگذریم؟ نکند ما نیز در یاری امام زمان خویش کوتاهی کنیم.

یک سوال ساده : برای امام زمان خویش چه کرده ایم؟...

از مرحوم علامه میر جهانی نقل شده است: در عالم رویا مادر مظلومه ام حضرت فاطمه ی زهرا را دیدم و ایشان سه بیت شعر به زبان فارسی خواندند. وقتی بیدار شدم فقط یک بیت آن را به خاطر داشتم:

دلی شکسته تر از من در آن زمانه نبود                  در این زمان دل فرزند من شکسته تر است

آری! معصوم را فقط معصوم درک میکند و بس.

اگر آن روز در مدینه ی پس از رسول خدا کسی راجع به وظیفه ی خود از حضرت زهرا کسب تکلیف میکرد بی تردید آن حضرت او را به مولای متقیان ارجاع داده و میفرمود: دست از وصی بر حق پیامبر بر ندارید. امروز هم اگر کسی از ساحت قدس فاطمی همین سوال را بپرسد خواهد شنید که: مبادا فرزندم مهدی علیه السلام را فراموش کنید. نکند از غم و غصه ها و دردها و گریه های امام زمانتان غافل بمانید...

آری! در مکتب فاطمه باید امام شناسی آموخت. در فاطمیه باید به امامت پرداخت چرا که فاطمیه همچون عاشورا امامت را زنده میکند.

فاطمه ما را هدایت میکند                      رهبری سوی ولایت میکند

فاطمه دید از عدو آزارها                      کشته شد در راه حیدر بارها

میخواهی بدانی در کجای این معرکه ایستاده ای؟ میخواهی بدانی اگر آن روز در مدینه ی پیامبر حاضر بودی در کدامین صف قرار می گرفتی؟ میخواهی بدانی اگر در روز عاشورا (هل من ناصر) ابی عبدالله علیه السلام را میشنیدی چه میکردی؟ به خود رجوع کن.

اولا ببین با فاطمیه چه میکنی؟

ثانیا نگاه کن با امام زمان چه کرده ای؟

از این رو سزاوار است همه ی شیعیان در هر کجای عالم که هستند فاطمیه را همچون عاشورا گرامی و زنده نگه دارند ٬ لباس سیاه بر تن نموده ٬ دستارهای عزا بر سر ببندند ٬ بیرق های سیاه را برافراشته سازند ٬ حسینیه ها ٬ تکایا و منازل را سیاه پوش کنند ٬ به یکدیگر در این مصیبت عظمی تسلیت بگویند و در اقامه ی عزا و ابلاغ پیام فاطمه که همان دفاع از امامت و ولایت است تمام توان و کوشش خود را به کار گیرند و برای خوشنودی خاطر شریف آن حضرت و ادای وظیفه در قبال امام عصر برای تعجیل در ظهور منتقم حضرت زهرا دعا نمایند.

 

بار الاها! به عمر کوتاه حضرت زهرا علیهاالسلام به عمر زمان غیبت خاتمه عنایت فرما.

آرام قلب زهرا!

ای آخرین امید مادر!

هنوز داد فاطمه ستانده نشده است.

هنوز بوی دود و آتش از مدینه ی پیامبر به مشام میرسد.

مپسند بیش از این خون مادر بر زمین بماند...

اللهم عجل لولیک الفرج



:: موضوعات مرتبط: انتظار , ,
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده :
تاریخ : پنج شنبه 21 بهمن 1389
آیا ما مسلمان های خوبی هستیم؟؟؟؟؟

بسم رب المهدی

عاشقان مهدی سلام

اتفاقی داشتم یه برگ روزنامه میخوندم جالب بود برام گفتم شمام بخونید بد نیست . حرف های رد بدل شده بین خدا و مخلوقش . نکته ای که بگم بهتره اینه که حرف های از زبان خداوند که همان ایات الهی است ادرس و ترجمه آن در آخر مطلب آمده است.اگر کسی خواست رجوع کند.

ادعا داشتیم ما مسلمان های خوبی هستیم!

رو کرد به ما و با آوای ملکوتی وحی فرمود: یا ایها الذین آمنو!

دستپاچه گفتیم: بله!

فرمود: آمنوا .

چشم های زمینی مان گرد شد: ما که ایمان داریم!

فرمود: و لما یدخل الایمان فی قلوبکم . 1

گفتیم : دل های ما؟! لبریز از عشق و ایمان است! نماز هایمان را که دیده ای؟!

فرمود:همان ها که وقتی میخوانید گویی صدها خدا دارید؟ همان ها که جز لفظی و خم و راست شدنی ٬ چیزی از آن نمیدانید و بهره ای برای جان هایتان بر نمیگیرید؟

جا خوردیم .

گفتیم: انفاق هایمان . آن ها را که خوب انجام میدهیم ؟!

فرمود: لن تنالوالبر حتی تنفقوا مما تحبون . 2

گفتیم از مما تحبون هم میدهیم!

فرمود: ثم لا یتبعون ما انفقوا منا و لا اذی . 3 این شرط را فراموش میکنید.

گفتیم: به پدر و مادرمان اما میرسیم .

فرمود: کار به این سادگی نیست . گفته بودم : و لا تقل لهما اف . 4

گفتیم عبادت میکنیم . قرآن میخوانیم . ذکر میگوییم . ما مسلمان های خوبی هستیم!

فرمود: لا تمنوا علی اسلامکم ٬ بل الله یمن علیکم ان هداکم للایمان . 5

کم آورده بودیم ٬ حسابی! سرخ شده بودیم! درست مثل شاگردی که تکلیفش را سر هم بندی کرده باشد و حالا پای تخته به تحمل نگاه عتاب آمیز معلم ایستاده باشد!

کم آورده بودیم٬ حسابی! درست مثل پرنده ای که در رویای یک پرواز بلند بر اوج اسمان غرق باشد و ناگهان خود را ببیند که از آشیانه اش فقط یک شاخه بالاتر پریده است!

همان ها که وقتی میخوانید ٬ گویی صدها خدا دارید؟ همان ها که جز لفظی و خم و راست شدنی ٬ چیزی از آن نمیدانید و بهره ای برای جان ها یتان برنمیگیرید؟

کم آورده بودیم٬ حسابی!

اما او مهربان بود٬ مثل همیشه! و آنقدر مهربانیش دیدنی و چشیدنی بود که لمس میشد. با تمام حواس..خون میشد در رگهایمان و جریان پیدا میکرد. هوا میشد در ریه هایمان و جانمان را تازه میکرد. از تمام ذرات هستی فوران میزدو فضاها را زیبا...نه! معطر...نه! نورانی...نه! نمیدانم چه! اما کاری میکرد با جهان که گفتنی نیست. از تمام زیبایی ها و عطرها و نورها٬ زیباتر و معطرتر و نورانی تر بود . انگار معنی این کلمه ها بود به تمام.

مثل معلمی که به شاگرد سر به هوایش فرصت جبران بدهد...نه! مثل خدایی که دنبال بهانه باشد تا کوتاهی های بنده مغرورش را ببخشد ٬ اجازه داد تا برویم ٬ بنشینیم و در خلوت خود فکر کنیم.

دلمان و عقلمان و قرآنش را که هدیه او بود برداشتیم و در خلوتمان روی تاقچه روبرویی گذاشتیم. میخواستیم خودمان را بگذاریم در معرض قضاوت و ببینیم چه میشود.

دلمان گله داشت که صافش نمیکنیم ٬ که چشمه های زلال محبت را در آن نمیگشاییم تا مرداب های کینه را بشویند و ببرند و فضایش را بهاری کنند. میگفت آرزوی یک سر سوزن صداقت دارد.

عقلمان گله داشت که زود به زود به سراغش نمیرویم٬ که با دلمان آشتی اش نمیدهیم.

قرآنش گله داشت که نمیخوانیمش که نمیدانیمش ٬ که نمیشناسیمش و نمیشناسانیمش!

غم انگیز بود ٬ اما باید باور میکردیم. وحشتناک بود٬ اما باید میپذیرفتیم : از این همه زیبایی و نور و مهربانی که به ما داده بود ٬ غروری حاصلمان شده بود ٬ نمازی که او نمیپسندید ٬ انفاقی که او نمیپسندید٬ احترامی که او نمیپسندید ٬ و...

آری٬ درست بود. باید به ما میگفت آمنوا! این ایمان که ما داشتیم درست مثل یک ساختمان کلنگی ٬ باید فرو میریخت ٬ گود برداری میشد ٬ با روش های ضد زلزله از پی ساخته میشد ٬ با مصالح مرغوب از کارخانه های استاندارد یک بار دیگر چیده میشد و بالا می امد.

باید به ما میگفت آمنوا و ما باید صبر میکردیم تا هر وقت دیدیم موقع گفتن اشهد ان لا اله ... هیچ کلمه دیگری غیر از حروف زلال الله از عمق سرچشمه های جانمان بر لب جاری نمیشود٬ مال و مقام و خانواده و چه و چه از هر سوی ذهن و دلمان لبریز نمیشوند٬ حشره غرور از سر و کولمان بالا نمیرود٬ بگوییم بنده اوییم و صادقانه و عاشقانه  ٬ خنکای دلنشین ایمان ناب را بر کویر خشک جان های تشنه مان بچشانیم.

******

مهدی جان:

انتظار رنگ در و دیوار خانه ی من است

انتظار به یادم می آورد که هر روز یک دعای غمناک را در قنوتم تکرار کنم:

اللهم عجل لولیک الفرج

******

جمله ی خواندنی:

بعضی ها آگاهانه در راهند٬ عده ای نا آگاهانه در چاهند٬ گروهی در چاهند و میندارند که در راهند این ها در دنیا و آخرت سبب نفرین و ناله و فریاد و آهند!

 

یا علی مدد

و عجل اللهم فی فرج مولانا صاحب ال عصر والزمان

 

پاورقی ها:



     1)       حجرات / 14   {و هرگز ایمان در قلب های شما داخل نشده است.}

     2)       آل عمران / 92 {هرگز به نیکی دست پیدا نمیکنید تا از انجه دوست میدارید انفاق کنید}

     3)       آل عمران / 93 {بعد از انکه انفاق کردید منت نگذارید و اذیت نکنید}

     4)       اسراء / 23      {به پدر و مادرت حتی اف هم نگو}

     5)       حجرات / 17   {بر اسلامتان منت نگذارید ٬ بلکه خداوند بر شما منت میگذارد بخاطر اینکه به سوی ایمان هدایت کرد}


|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده :
تاریخ : پنج شنبه 21 بهمن 1389
تو می ایی..

بسم رب المهدی

عاشقان مهدی سلام

خوشا وقت کسان عهد مهدی                    خوشا آن کودکان مهد مهدی

ای آشنای جان های بیدار و ای یوسف زهرا که پارسایان رو به قبله ی کویت نماز عشق می گذارند ٬ کنون که از نظاره کردن چهره ی خورشیدیت ما را بهره ای نیست ٬ درود خالصانه و سلام عاشقانه ی منتظرانت را پذیرا باش.

سلام اقا جونم

آقا جون میبینی؟ ماه صفر هم رو به اتمامه... باورم نمیشه... انگار دیروز اول محرم بود.

منتقم خون حسین خیلی امید داشتم ماه محرم و صفر بیای...اما باز نیامدی.......

آقا چه جوری بگم خسته ام؟؟؟ به خدا از هیچی گله ندارم. از هیچی...

فقط یه چیز عذابم میده. غربت تو . بذار مردم فکر کنن دروغ مینویسم . ولی خودت شاهدی آقا.

غربتت داره داغونم میکنه . اینکه هیچ کی به فکرت نیست. دلم میسوزه آقا.

چند روز پیش یکی بهم گفت چرا انقدر ناله میزنی؟ به فکر اقا باش ولی نباید تو روح و جسمت اثر منفی بذاره.

آقا تو بگو چه جوری؟ امام من تنها مونده. یاور نداره . همه فکر خوشیاشونن. عجل لولیک الفرجاشونم الکیه. عادته. آقا چرا نسوزم وقتی یاور نداری. چرا نسوزم وقتی همه تنهات گذاشتن. اقا شنیدم یکی از اولیاء الله که دیده بود شما رو میگفت زیر چشماتون گودی نشسته سیاه شده از درد شیعه هات. آقا اینا درد نیست؟؟؟

غم مهدی ٬ غمی جانکاه باشد

از ان کمتر کسی آگاه باشد......

کجا یوسف چنین زندان کشیده؟؟؟

کجا یعقوب چنین هجران کشیده؟؟؟

آقا شیعه هاعت از دست رفتن....بیا!!!

آقا ببین چه جور مسخرمون میکنن؟؟؟ میگن اگه آقا داشتین تا الان میومد.

مادرت چشم انتظاره!!!

دل زینب بی قراره مهدی!!! بیا!!!

اما امید دارم آقا... بذار مسخره کنن...

آری شیعیان کسی می آید...

کسی می آید ٬ کسی که دست هایش را آن سوتر از بودن پرواز دهد.

کسی که از فراز کوهی که خاستگاه پیامبران است مردم را به نام بخواند.

کسی که مثل کسی نیست. مثل آزادی است.

باید کسی بیاید که آسمان را تا دلهایمان وسعت ببخشد...

آقا! چشمهایمان را گسترده ایم بر جاده هایی که انتظار تو را آه میکشند...

بیا...

ای که آیینه ٬ تماشای تو را کم دارد

کوچه ٬ آواز قدمهای تو را کم دارد

آقا پیران با آرزوی دیدنت به ملاقات خدا رفته اند و بازی کودکان نا تمام مانده است...

دریا  نبودنت را مشت بر سر میکوبد...

آقا٬ با ارزوی دیدن تو دیشب وضو گرفتم . نماز زیارت خواندم. تمام کوچه های آسمان را دویدم. تو نیامدی

تو نیامدی و من شکستم همچون دژی یخی...

آقا! انتظار بهانه خوبیست تا بودنمان را امتداد دهیم تا فردا. و فردا چقدر دور و دیر است بی تو.

تو می آیی...میدانم اقا

این را از همه چیز میتوان فهمید.

میدانم میایی آقا اما......

اما تو دیر می آیی و من مثل همیشه منتظر میمانم. با چشم هایی که ندیدنت را پیر شده اند.

تو دیر می ایی و لبخند هایم میمیرند.

مهدی جان! بی تو تمام دریاها بحر المیتند

بی تو تمام خیابان ها به بن بست می خورند.

بی تو...

بی تو...

اما تو هستی.

این را دلم میگوید که به تو نزدیک ترین است.

این را دلم میگوید که به تو عاشق ترین است.........

پس منتظرم  آقا که بیایی.......

اینم یه درد دل کوچولو با اربابم امام حسین علیه السلام بخاطر اتمام ماه صفر...

حسین جان باورم نمیشه... آقا درسته بعد دهه اول محرم اکثر تکیه هاتو جمع میکنن اما آقا ما تا اخر صفر به عشق تو عزاداریم... باورم نمیشه چند روز دیگه باید با مشکیا خداحافظی کنیم... اقا خودت میدونی ما با اینا انس گرفتیم... چه جوری نمیدونم؟؟؟

آقا یه گله دیگه هم دارم ازت... آقا قرارمون این نبود...گفتن دوری و دوستی ولی نگفتن انقدر طول بکشه...

همه رو که طلبیدی کربلا.... چرا آقا؟ میدونم جوابشو...

ارباب یه زمانی میگفتم فقط ثروتمندا میرن... اما آقا فقیرا هم رفتن کربلا... با کمترین پول...

اقا پس به نوکری خودم باید شک کنم. به کرم شما شک ندارم ولی به نوکریت خودم شک دارم...

نمیدونم... فقط بدون غم هجر کربلات پیرم کرد.........

اللهم عجل لولیک الفرج

یا رب الزینب ٬ بحق الزینب ٬ اشف صدر الزینب ٬ بظهور الحجه

روز ظهور تو چه سرافکنده میشوند             آنها که در دعای فرج کم گذاشتند

یا علی مدد

التماس دعای فرج مولا


|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده :
تاریخ : پنج شنبه 21 بهمن 1389
دعا کنیم بیاید...
بسم رب المهدی

عاشقان مولا سلام

بر آر دست دعا تا دعا کنیم بیاید

بیا به یوسف زهرا دعا کنیم بیاید

دعا اگر نکنم من دعا اگر نکنی تو

کشد غمش به درازا دعا کنیم بیاید

خودش نموده سفارش دعا کنید برایم

فدای غربت مولا دعا کنیم بیاید

اگر به راز و نیازی به هر قنوت نمازی

بخوان دعای فرج را دعا کنیم بیاید

بیا و حاجت خود را فدای حاجت او کن

به هر نیاز و تمنا دعا کنیم بیاید

به ان امید که اید عنایتی بنماید

به چشم ما بنهد پا دعا کنیم بیاید

برای روز ظهورش برای درک حضورش

شویم جمله مهیا دعا کنیم بیاید

بیا و خانه دل را ز غیر یار تهی کن

بپوش جامه تقوا دعا کنیم بیاید

بریزد اشک شب و روز آن غریب زمانه

دلش شکسته ز غم ها دعا کنیم بیاید

به رنج های پیمبر به اشک غربت حیدر

به سوز سینه زهرا دعا کنیم بیاید........

اری عاشقان مهدی!!!

خلاصه کلام اینکه:

دعا کنیم بیاید..................

و اینم یه درد کوچولوی خودم برا اینکه دل پر دردم خالی بشه....

مولای من  بیا به داد شیعه هات برس. اقا به خدا به جان مادرت زهرا خسته شدیم...

آقا تا نیای هیچی درست نمیشه. هر چی میکشیم از نبود تو میکشیم. آقا میدونم دلت چقدر خونه ولی اخه آقا تا نیای شیعه هات سر و سامون نمیگیرن.. پس بیا خودت دعا کن خدا فرجتو نزدیک کنه. اقا بخون امن یجیب اخرت رو.......

آقا انقدر درد تو دل این شیعه هات هست نمیدونن چیکار کنن به کی بگن. چه جوری حلش کنن غافل از اینکه همه گره ها با اومدنت حل میشه.

اقا منم خیلی درد دل دارم ولی اقا میدونی چیه؟

به قول شاعر:

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم

چه بگویم؟ که رود غم ز دلم چون تو بیایی............

اره اقا اگه بیای که من دیگه مشکلی ندارم چی رو باید بگم؟ هر چی میکشیم از بی صاحبیه.

خدایا ماه محرم و صفر امسالم گذشت اما از اقامون خبری نشد..........

پس کی خدا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ما که مردیم خدا!!!!!!!!!!!!

یا رب الزینب بحق الزینب اشف صدر الزینب بظهور الحجه

یا علی مدد 

 


|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده :
تاریخ : پنج شنبه 21 بهمن 1389
زیر باران ندبه...

بسم رب الحسین علیه السلام

دوستان خوبم سلام

بالاخره برگشتم...............

البته شاید دیگه نتونم خیلی زود زود وبلاگم رو آپ کنم...

و ممنونم از همراهی همه دوستان خوبم تو این مدت .

اما

محرم!!!

آری محرم!!!

ماه حزن ٬ ماه اندوه...

محرم امد

ماه غم امد

بزن بر سر و بر سینه

مه ماتم امد....

یه  عزیزی همیشه وقتی اول محرم میشد این طور با سوز میخوند و گریه میکرد:

مردم سیاه بر تن کنید...

شال عزا گردن نهید...

حسین به کربلا رسید..........

 امروز اول محرمه که دارم مینویسم و روز جمعه که متعلق به آقا و صاحبمه...

مهدی جان:

چه روز هایی که بی تو گذشت و چه شب هایی که در فراق تو به چشمانمان سپید نشست تا در حضور اشک هایمان وقتی ندبه زمزمه میکنیم از آن سوی افقهای فرج پدیدار گردی ٬ با شنیدن صدای انا النهدی از جا برخیزیم و شعر بارانی ظهور بخوانیم.

هر صبح ادینه زیر باران ندبه دل و جان میشستیم به زمزمه های عارفانه انتظار ٬ شاید ان یار غایب از نظر این آه سینه ٬ این سوز اشک این ندای دلتنگی عاشقان به انتظار نشسته را بشنود . تو را خواندیم ای خدای مهربان و عزیز تو را که بر ما محمد(صلی الله علیه و آله)  فرستادی و پس از او علی ٬ من کنت مولاه را شنیدیم ٬ قسم خوردیم به ولایت که تا قیامت سر از این مستی بر نداریم . تو را خواندیم و تو ای مهربان خدا گفتی زمین از آن من است و آن را به هر که بخواهم میدهم و سرانجام از آن متقین است. این وعده توست و تو براستی که وعده ات حق است و هرگز خلف وعده نمیکنی . پس زمین را به پاکان خاندان محمد(صلی الله علیه و آله)  بخشیدی تا رحمت بر زمینیان ببارد . به علی ٬ حسن ٬ حسین (علیهم السلام) ...پس کجاست علی( علیه السلام) کجاست حسن ٬ کجاست حسین... (علیهماالسلام)

کجایند فرزندان حسین علیه السلام ٬ کجایند آن متقین که زمین ارثیه ایشان است ٬ کجایند آن نیکان صالح ٬ خورشید های تابان ٬ ماه های فروزان ٬ ستاره های درخشان ٬ وعده ی توست که زمین ارثیه متقین است ٬ پس کجاست بقیت الله ؟ میراث دار متقین؟ کجاست... او می آید تا درس فراموش شده تقوا را تکرار کند . کجاست او که می آید تا آئین غبار گرفته را مصفا کند  زنده به گوران قران را بیدار و تشنه کامان ایمان را سیراب کند . کجاست او که می اید تا دوستان را عزیز و دشمنان را ذلیل کند؟ کجاست او که می اید تا ما را مهمان پیروزی کند؟

آه ٬ این روز ها که بی او میگذرد چه روزهای سردی است! عجیب به یخبندان بی کسی دچار شده ایم٬ کجاست او که می آید و ما را تا داغستان عاشورا می برد؟ آنجا که خون شهید کربلا می جوشد . کجاست تا او بیاید و کربلایی شویم و زیر باران ندبه عاشورا بخوانیم.........

این الطالب بدم المقتول بکربلا

یادمون باشه تو این ایام عزاداری از دعا برای فرج مولا غافل نشیم که بنده در حدیثی خواندم از خود حضرت که فرمودند:

من دعا میکنم برای هر مومنی که در مجالس سوگواری سیدالشهدا پس از ذکر مصیبت برای فرج من دعا کند...

یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجه

یا علی مدد


|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده :
تاریخ : پنج شنبه 21 بهمن 1389
ساخت مسجدی به دستور امام زمان (عج)

ساخت مسجدی به دستور امام زمان (عج)


_به گزارش وعده صادق_مسجد صبور مسجد كوچكي در منطقه قديمي بحرين است كه شيخ محسن صبور آن را بنا كرده است. معجزه اين مسجد، اين است كه هيچ نوع سقفي را قبول نمي كند. بسياري از مردم سعي كرده اند كه سقف از سيمان يا شاخه هاي خرما يا انواع ديگر پوشش ها بر آن بسازند، ولي باز روز بعد ديده اند كه سقف خراب شده است.

مسجدي در بحرين سقفش را باز نگهداشته تا زماني كه حضرت مهدي (عج) ظهور كند. از علامت هاي ظهور، قضيه مسجد صبور در روستاي زنج است. شيخ البجلي شخصي را ديده است كه آثار هيبت و شكوه و جلال در او آشكار بوده و در خرابه اي نماز مي خواند. به او مي گويد: بفرماييد مسجد و آنجا نماز بخوانيد.

فرمود: نه اين در اصل مسجد است. به اهل روستا دستور بده كه اين مسجد را بنا كنند.

به او گفت: تو كيستي؟

فرمود: من صاحب الأمر هستم.

پس دامن او را مي گيرد و دستش را مي بوسد. امام به او مي فرمايد: فرمود: اين كا را انجام بده. و خود نقشه مسجد و حدودش را مي كشد.

شيخ البجلي مي گويد: مولاي من! اگر براي بناي مسجد پولي از مردم روستا طلب كنم، آنها مرا متهم به جمع آوري صدقه براي خودم مي كنند. علامتي كه با آن اين تهمت را از خود دفع كنم، چيست؟

فرمود: اين مسجد هيچ سقفي را قبول نمي كند، تا زماني كه من غايبم.

پس مسجد را بنا كردند و سعي كردند سقفي بر آن نهند، ولي هر بار سقف فرو مي ريخت.

تا آنكه دولت، شيعيان را به دروغ متهم كرد و پليس بر مسجد گماشت و آن را سقفي بسيار محكم نهادند تا شايد بتوانند اين كرامت را دفع كنند و به گمان خود، دروغ شيعيان را ثابت نمايند.

نگهبانان را بر آن گماشتند تا هيچ كس سقف را ويران نكند، ولي شب خواب بر آنها غلبه مي كند و صبحگاه مي بينند كه سقف مسجد از جا كنده شده و به طرف ديگر واژگون شده است؛ مانند در قوطی اي كه در آن را برگردانده باشند.

و اين مسجد تا به امروز بدون سقف مانده است تا ظهور حضرت حجّت (عج).     

 

منبع :  کتاب « مائتان و خمسون علامة حتی ظهور الامام مهدی (عج) تالیف سید محمد علی حسنی طباطبایی، صفحات 128 - 129


|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده :
تاریخ : پنج شنبه 21 بهمن 1389
احاديث منتخب از امام زمان عجّل الله تعالى فرجه الشّريف

نماز

حضرت مهدی (عج)  فرمودند :

ما ارغم انف الشیطان بشی ء مثل الصلاة فصلها و ارغم انف الشیطان

هیچ چیز مثل نماز بینی شیطان را به خاک نمی مالد و او را خوار نمی کند ، پس نماز بخوان و بینی شیطان را به خاک بمال .

( بحار الانوار، ج ,53 ص 182 )

اگر طلب کنی ...

حضرت مهدی (عج)  فرمودند :

ان استرشدت أرشدت ، و ان طلبت وجدت

اگر خواستار رشد و کمال معنوی باشی هدایت می شوی ، و اگر طلب کنی می یابی .

( بحارالأنوار ، ج 51 ، ص 339 )

قالَ الاِمامَ الْمَهدی ( علیه‌السلام ) :

توجه امام مهدی ( علیه‌السلام ) به شیعیان خویش

اِنّا غَیْرُ مُهمِلینَ لِمُراعاتِکم، ولا ناسینَ لِذِکْرِکم ، وَ لَو لا ذلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللاَّواهُ ، وَ اصطَلَمَکُمُ العداءُ .

فَاتَّقُوا اللهَ جَلَّ جَلالُهُ وَ ظاهِرُونا .

ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی‌ کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ‌ایم که اگر جز این بود گرفتاری ‌ها به شما روی می‌‌‌‌‌‌‌‌ آورد و دشمنان شما را ریشه ‌کن می‌ کردند .

از خدا بترسید و ما را پشتیبانی کنید .

عمل صالح و تقرب به اهل بیت ( علیهم ‌السلام )

فَلْیَعْمَلْ کُلّ امْرِء مِنْکم بِما یُقَرَبُ بِهِ مِن مَحَبَّتِنا ، وَ لیَتَجَنَّب ما یُدنیهِ مِن کَراهِیَّتِنا وَ سَخَطِنا ، فَإِنَّ امرَا یَبغَتُهُ فُجأۀً حینَ لا تَنفَعُهُ تَوبَهُ ، وَ لا یُنجیهِ مِن عِقابِنا نَدَمٌ عَلی حَوبَه .

هر یک از شما باید به آنچه که او را به دوستی ما نزدیک می‌ سازد ، عمل کند و از آنچه که خوشایند ما نبوده و خشم ما در آن است ، دوری گزیند ، زیرا خداوند به‌ طور ناگهانی انسان را می ‌گیرد ، در وقتی که توبه برایش سودی ندارد و پشیمانی او را از کیفر ما به‌ خاطر گناهش نجات نمی ‌دهید .

تسلیم در مقابل دستور های اهل بیت ( علیهم السلام )

از خدا بترسید و تسلیم ما شوید و کار ها را به ما واگذارید ، بر ماست که شما را از سرچشمه ، سیراب برگردانیم ، چنان که بردن شما به سرچشمه از ما بود ف در پی کشف آنچه از شما پوشیده شده نروید . مقصد خود را با دوستی ما بر اساس راهی که روش است به طرف ما قرار دهید .

تحقق حتمی حق

خداوند مقدر فرموده که حق به مرحله نهایی و کمال خود برسد و باطل از بین رود ، و او بر آنچه بیان نمودم گواه است .

خلقت خدفدار و هدایت پایدار

خداوند متعال ، خلق را بیهوده نیافریده و آنان را مهمل نگذاشته است ، بلکه آنان را به قدرتش آفریده و برای آنها گوش و چشم و دل و عقل قرار داده ، آن گاه که پیامبران را که مژده دهنده و ترساننده هستند به سویشان برانگیخت تا به طاعتش دستور دهند و از نا فرمانی اش جلوگیری فرمایند و آنچه را از امر خداوند و دین شان نمی دانند به آن بفهمانند و بر آنان کتاب فرستاد و به سویشان فرشتگان برانگیخت تا آنها میان خدا و پیامبران � به واسطه تفضلی که بر ایشان روا داشته � واسطه باشند .

ظهور حق

هر گاه خداوند به ما اجازه دهد که سخن گوییم ، حق ظاهر خواهد شد و باطل از میان خواهد رفت و خفقان از ( سر ) شما برطرف خواهد شد .

تفتیش ناروا

حضرت مهدی ( علیه السلام ) در خصوص کسانی که در جستجوی او بوده اند تا به حاکم جور تحویلش دهند فرموده است : آن که بکاود ، بجوید و آن که بجوید دلالت دهد و آن که دلالت دهد به هدف رسد و هر که ( در مورد من ) چنین کند ، شرک ورزیده است .

ظهور حق به اذن حق

ظهوریست ، مگر بها اجازه خداوند متعال و آن هم پس از زمان طولانی و قساوت دل ها و فراگیر شدن زمین از جور و ستم .

مدعیان دروغگو

آگاه باشید به زودی کسانی ادعای مشاهده ( نیات خاصه ) مرا خواهند کرد .

آگاه باشید هر کس قبل از " خروج سفیانی " و شنیدن صدای آسمانی ، ادعای مشاهده مرا کند دروغگو و افترا زننده است ؛ حرکت و نیرویی جز به خدای بزرگ نیست .

دنیا در سراشیبی زوال

دنیا فنا و زوالش نزدیک گردیده و در حال وداع است ، و من شما را به سوی خدا و پیامبرش � که درود خدا بر او و آلش باد � و عمل به قرآنش و میراندن باطل و زنده کردن سنت ، دعوت می کنم .

ذخیره بزرگ

من باقیمانده از آدم و ذخیره نوج و برگزیده ابراهیم و خلاصه محمد ( درود خدا بر همگی آنان باد ) هستم .

حجت خدا

ستمگران پنداشتند که حجت خدا از بین رفته است ، در حالی که اگر به ما اجازه سخن گفتن داده می شد ، هر آینه تمام شک ها را از  بین می بریدم .

عطسه ، نشانه سلامت

نسیم ، خدمتکار حضرت مهدی ( علیه السلام ) گوید : آن حضرت به من فرمود : آیا تو را در مورد عطسه کردن بشارت دهم ؟

گفتم : آری  . 

فرمود : عطسه ، علامت امان از مرگ تا سه روز است .

نماز ، طرد کننده شیطان

هیچ چیز مثل نماز ، بینی شیطان را به خاک نمی مالد ، پس نماز بخوان و بینی شیطان را به خاک بمال .

اذن مالک

تصرف در مال هیچ کس بدون اجازه او جایز نیست .

استعاذه به خدا

پناب به خدا می برم از نابینایی بعد از بینایی و از گمراهی بعد از رهایی و از اعمال ناشایسته و فرو افتادن در فتنه ها .

اسوه های حقیقت

حق با ما و در میان ماست ، کسی جز ما چنین نگوید ، مگر آن که دروغگو و افترا زننده باشد .

ظهور فرج به اذن خدا

اما ظهور فرج ، موکول به اراده خداوند متعال است و هر کس برای ظهور ما وقت تعیین کند دروغگوست . و اما گفته کسانی که پنداشته اند امام حسین ( علیه السلام ) کشته نشده ، کفر و دروغ و گمراهی است .

شناخت خدا

همانا خداوند متعال ، کسی است که اجسام را آفریده و ارزاق را تقسیم فرموده ، او جسم نیست و در جسمی هم حلول نکرده ، " چیزی مثل او نیست و شنوا و داناست " .

ائمه ( علیهم السلام ) دست پرورده های پروردگار

خداوند با ماست ، و به جز ذات پروردگار به چیزی نیاز نداریم ، و حق با ماست .

اگر کسانی با ما نباشند ، هرگز در ما وحشتی ایجاد نمی شود ، ما دست پرورده های پروردگارمان ، و مردمان ، دست پرورده های ما هستند .

دانش حقیقی

دانش ، دانش ماست ، از کفر کافر ، گزندی بر شما نیست .

اتفاق و وفای به عهد

اگر شیعیان ما � خداوند آنها را به طاعت و بندگی خویش موفق بدارد � در وفای به عهد و پیمان الهی اتحاد و اتفاق می داشتند و عهد و پیمان را محترم می شمردند ، سعادت دیدار ما به تأخیر نمی افتاد و زودتر به سعادت دیدار ما نائل می شدند .

پیروان نادان

حضرت مهدی ( علیه السلام ) به محمد بن علی بن هلال کرخی فرمودند : نادانان و کمخردان شیعه و کسانی که بال پشه از دینداری آنان محکم تر است ، ما را آزردند .

بیزاری از غالیان

من از افرادی که می گویند : ما اهل بیت ( مستقلا از پیش خود و بدون دریافت از جانب خداوند ) غیب می دانیم و در سلطنت و آفرینش موجودات با خدا شریکیم ، یا ما را از مقامی که خداوند برای ما پسندیده بالاتر می برند ، نزد خدا و رسولش ، بیزاری می جویم .

 

سجده شکر

سَجدَۀُ الشُّکرِ مِن الزَمِ السُّنَنِ وَ اوجَبِها .

سجده شکر از لازم ترین و واجب ترین مستحبات است .

 

از سایت آفتاب

***************************************

قال الإمام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان ( عليه السلام و عجّل الله تعالى فرجه الشّريف ) :

الَّذى يَجِبُ عَلَيْکُمْ وَ لَکُمْ أنْ تَقُولُوا : إنّا قُدْوَةٌ وَ أئِمَّةٌ وَ خُلَفاءُ اللهِ فى أرْضِهِ ، وَ اُمَناؤُهُ عَلى خَلْقِهِ ، وَ حُجَجُهُ فى بِلادِهِ ، نَعْرِفُ الْحَلالَ وَ الْحَرامَ ، وَ نَعْرِفُ تَأْويلَ الْکِتابِ وَ فَصْلَ الْخِطابِ .

امام زمان ( عجّل الله تعالى فرجه الشّريف ) فرمود : بر شما واجب است و به سود شما خواهد بود که معتقد باشيد بر اين که ما اهل بيت رسالت ، محور و اساس امور ، پيشوايان هدايت و خليفه خداوند متعال در زمين هستيم .

همچنين ما امين خداوند بر بندگانش و حجّت او در جامعه مى باشيم ، حلال و حرام را مى شناسيم ، تأويل و تفسير آيات قرآن را عارف و آشنا هستيم .

قالَ ( عليه السلام ) : أنَا خاتَمُ الاَْوْصِياءِ، بى يَدْفَعُ الْبَلاءُ عَنْ أهْلى وَ شيعَتى .

فرمود : من آخرين وصيّ پيغمبر خدا هستم به وسيله من بلا ها و فتنه ها از آشنايان و شيعيانم دفع و برطرف خواهد شد .

قالَ ( عليه السلام ) : أمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فيها إلى رُواةِ حَديثِنا ( أحاديثِنا ) ، فَإنَّهُمْ حُجَّتي عَلَيْکُمْ وَ أنَا حُجَّةُ اللهِ عَلَيْکُمْ .

فرمود : جهت حلّ مشکلات در حوادث - امور سياسى ، عبادى ، اقتصادى ، نظامى ، فرهنگى ، اجتماعى و ... - به راويان حديث و فقها مراجعه کنيد که آن ها در زمان غيبت خليفه و حجّت من بر شما هستند و من حجّت خداوند بر آن ها مى باشم .

قالَ ( عليه السلام ) : الحَقُّ مَعَنا ، فَلَنْ يُوحِشَنا مَنْ قَعَدَعَنّا ، وَ نَحْنُ صَنائِعُ رَبِّنا ، وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنائِعِنا .

فرمود : حقانيّت و واقعيّت با ما اهل بيت رسول الله صلّى الله عليه و آله و سلّم مى باشد و کناره گيرى عدّه اى ، از ما هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد ، چرا که ما دست پرورده هاى نيکوى پروردگار مى باشيم ; و ديگر مخلوقين خداوند ، دست پرورده هاى ما خواهند بود .

قالَ ( عليه السلام ) : إنَّ الْجَنَّةَ لا حَمْلَ فيها لِلنِّساءِ وَ لا وِلادَةَ ، فَإذَا اشْتَهى مُؤْمِنٌ وَلَداً خَلَقَهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِغَيرِ حَمْل وَ لا وِلادَة عَلَى الصُّورَةِ الَّتى يُريدُ کَما خَلَقَ آدَمَ ( عليه السلام ) عِبْرَةً .

فرمود : همانا بهشت جايگاهى است که در آن آبستن شدن و زايمان براى زنان نخواهد بود ، پس هرگاه مؤمنى آرزوى فرزند نمايد ، خداوند متعال بدون جريان حمل و زايمان ، فرزند دلخواهش را به او مى دهد همان طورى که حضرت آدم ( عليه السلام ) را آفريد .

قالَ ( عليه السلام ) : لا يُنازِعُنا مَوْضِعَهُ إلاّ ظالِمٌ آثِمٌ ، وَ لا يَدَّعيهِ إلاّ جاحِدٌ کافِرٌ .

فرمود : کسى با ما ، در رابطه با مقام ولايت و امامت مشاجره و منازعه نمى کند مگر آن که ستمگر و معصيت کار باشد، همچنين کسى مدّعى ولايت و خلافت نمى شود مگر کسى که منکر و کافر باشد .

قالَ ( عليه السلام ) : إنَّ الْحَقَّ مَعَنا وَ فينا ، لا يَقُولُ ذلِکَ سِوانا إلاّ کَذّابٌ مُفْتَر ، وَ لا يَدَّعيهِ غَيْرُنا إلاّ ضالٌّ غَوىٌّ .

فرمود : حقيقت - در همه موارد و امور - با ما و در بين ما اهل بيت عصمت و طهارت خواهد بود و چنين سخنى را هر فردى غير از ما بگويد دروغ گو و مفترى مى باشد ; و کسى غير از ما آن را ادّعا نمى کند مگر آن که گمراه باشد .

قالَ ( عليه السلام ) : أبَى اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْحَقِّ إلاّ إتْماماً وَ لِلْباطِلِ إلاّ زَهُوقاً .

فرمود : همانا خداوند متعال ، إبا و امتناع دارد نسبت به حقّ مگر آن که به اتمام و کمال برسد و باطل ، نابود و مضمحل گردد .

قالَ ( عليه السلام ) : إنَّهُ لَمْ يَکُنْ لاِحَد مِنْ آبائى إلاّ وَ قَدْ وَقَعَتْ فى عُنُقِه بَيْعَةٌ لِطاغُوتِ زَمانِهِ ، و إنّى أخْرُجُ حينَ أخْرُجُ وَ لا بَيْعَةَ لاِحَد مِنَ الطَّواغيتِ فى عُنُقى .

فرمود : همانا پدران من ( ائمّه و اوصياء عليهم السّلام ) ، بيعت حاکم و طاغوت زمانشان ، بر ذمّه آن ها بود ; ولى من در هنگامى ظهور و خروج نمايم که هيچ طاغوتى بر من منّت و بيعتى نخواهد داشت .

قالَ ( عليه السلام ) : أنَا الَّذى أخْرُجُ بِهذَا السَيْفِ فَأمْلاَالاَْرْضَ عَدْلا وَ قِسْطاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً .

فرمود : من آن کسى هستم که در آخر زمان با اين شمشير - ذوالفقار - ظهور و خروج مى کنم و زمين را پر از عدل و داد مى نمايم همان گونه که پر از ظلم و جور شده است .

***************************************

امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه ) فرمودند :

چگونگی بهره مندی از وجود من در دوران غیبتم همچون بهره ای است که از خورشید می برند ، آنگاه که ابر آن را از دیدگان نهان می کند .

امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه ) فرمودند :

برای تعجیل در فرج بسیار دعا کنید که گشایش و فرج شما نیز در آن است .

***************************************

احادیثی درباره امام زمان (عج) :

امام زین العابدین ( علیه السلام ) :

" من ثبت على ولایتنا فى غیبة قائمنا ، اعطاه الله أجر الف شهید مثل شهداء بدر و احد " ( كشف الغمه ، ج 3 ، ص 312 )

هر كه در دوران غیبت قائم ما ، بر ولایت ما ثابت قدم باشد ، خداوند پاداش هزار شهید مانند شهداى بدر و احد را به او عطا مى فرماید .

امام صادق ( علیه السلام ) :

" المنتظر للثانى عشر كالشاهر سیفه بین یدى رسول الله صلى الله علیه و آله یذب عنه " ( غیبت نعمانى ، ص 41 )

كسى كه منتظر امام دوازدهم است مانند كسى است كه در كنار رسول خدا ( صلى الله علیه و آله و سلم ) و براى دفاع از آن حضرت شمشیر مى زند .

امام موسى كاظم ( علیه السلام ) :

" طوبى لشیعتنا المتمسكین بحبّنا فى غیبة قائمنا ، الثابتین على موالاتنا و البراءة من اعدائنا ، اولئك منّا و نحن منهم ، و قد رضوا بنا ائمة و رضینا بهم شیعة ، طوبى لهم ثم طوبى لهم ، هم و الله معنا فى درجتنا یوم القیامة " ( الزام الناصب ، ص 68 )

خوشا به حال شیعیان ما كه در غیبت قائم ما بر محبت و ولایت ما و بیزارى از دشمنان ما پایدار ماندند ، آنها از ما و ما از آنهائیم . و همانا آنان امامت ما را پذیرفتند ، ما هم آنها را به عنوان شیعیان خود پذیرفتیم . خوشا به حال آنها و باز هم  خوشا به حال آنها ، آنها به خدا قسم در درجه ما و در كنار ما در روز قیامت اند .

امام رضا ( علیه السلام ) :

" ما أحسن الصبر و انتظار الفرج " ( منتخب الاثر ، ص 496 )

چه بهتر است صبر كردن و انتظار فرج كشیدن.

امام جواد ( علیه السلام ) :

" افضل اعمال شیعتنا انتظار الفرج " ( غیبت نعمانى ، ص 180 )

برترین اعمال شیعیانمان ، انتظار فرج است .

امام هادى ( علیه السلام ) :

" لولا من یبقى بعد غیبة قائمكم من العلماء الداعین الیه ، و الدّالین علیه ، و الذّابین عن دینه بحُجج الله ، و المنقذین للضعفاء من عبادالله من شباك ابلیس و مردته ، لما بقى احد الا ارتد عن دین الله . ولكنهم یمسكون ازمة قلوب ضعفاء الشیعة كما یمسك صاحب السفینة سكانها ، اولئك هم الافضلون عندالله عزوجل " ( بحارالانوار ، ج 51 ، ص 156 )

اگر نه این بود كه پس از غیبت قائم آل محمد ، برخى از علما وجود دارند كه به سوى او دعوت مى كنند و مردم را به حضرتش سوق مى دهند و از دینش با استدلال هاى الهى حمایت مى كنند و ضعیفان از بندگان خدا را از افتادن در دام ابلیس و یارانش ، رهایى مى بخشند ، پس به تحقیق هیچ كس نمى ماند جز اینكه از دین خدا بر مى گشت . ولى آن عالمان زمان قلوب ضعفاى شیعه را مى گیرند همانگونه كه ناخداى كشتى ، سكّان و فرمان كشتى را مى گیرد و پس آنها نزد خداى عزوجل از همه برترند .

***************************************

حضرت مهدى (عج) در احادیث قدسى

1 ـ خداوند فرمود : " اى پیامبر ! بوسیله تو و پیشوایان از نسل تو بر بندگان خویش رحمت می آورم ، و به وسیله قائم از بین شما ، زمین خود را با تسبیح و تقدیس و تهلیل و تكبیر و بزرگداشت مقام الوهیت ، آباد می سازم .

و به وجود او زمین را از دشمنانم پاك می كنم و آن را میراث اولیاى خویش قرار می دهم ، و به وسیله او كلمه توحید را تعالى بخشیده ، كلمه كافران را به سقوط می كشانم ، و به دست او و با علم خود سرزمین ها و دل بندگانم را حیاتى تازه می بخشم و گنج ها و ذخیره هاى پنهان را به مشیت خود برایش آشكار می سازم .

و با اراده خود او را بر نهانی ها و مكنونات قلبى دیگران آگاه می گردانم و با فرشتگان خود او را یارى می رسانم تا در اجراى فرمان من و تبلیغ دین من مددكار او باشند . او به حقیقت ولىّ من است و به راستى هدایتگر بندگان من می باشد . "

2 ـ امام باقر ( علیه السلام ) در وجه نامگذارى حضرت " مهدى (عج) " به " قائم آل محمد ( صلى الله علیه و آله و سلم ) " حدیثى قدسى روایت فرمود : " زمانى كه جدم حسین كه صلوات خدا بر او باد به شهادت رسید ، فرشتگان با گریه و زارى به درگاه خداوند عزوجلّ نالیدند و گفتند : پروردگارا ! آیا از آنان كه برگزیده و فرزند برگزیده تو را ، و امام انتخاب شده از بین خلق را كشتند ، در می گذرى ؟! "

خداوند به آنان وحى فرمود كه : " فرشتگان من آرام گیرید . سوگند به عزّت و جلالم كه از آنان انتقام می گیرم اگر چه بعد از گذشت زمانى طولانى باشد  " سپس فرزندان از نسل حسین ( علیه السلام ) را كه پس از او به امامت می رسند به ملائكه نشان داد و آنان شاد شدند .

در بین این پیشوایان ، یك نفرشان به نماز ایستاده بود " فإذا احدهم قائم یصلّى فقال اللّه عزّوجلّ : بذلك القائم أنتقم منهم . " خداوند عزّوجلّ فرمود : به وسیله آن " قائم " از دشمنان و قاتلان حسین ( علیه السلام ) انتقام می گیرم . "

حديث انتظار فرج 

متن روایت:

هذه صحیفة مخاصم ، یسأل عن الدین الذی یقبل فیه العمل ، فقال : رحمك الله هذا الذی أرید ، فقال أبو جعفر علیه السلام : شهادة أن لا إله إلا الله وحده لا شریك له ، وأن محمدا صلى الله علیه وآله عبده ورسوله ، وتقر بما جاء من عند الله ، والولایة لنا أهل البیت ، والبراءة من عدونا ، والتسلیم لامرنا ، والورع والتواضع ، وانتظار قائمنا ، فإن لنا دولة إذا شاء جاء بها

اسماعیل جعفى مى گوید : شخصى نزد امام باقر علیه السلام آمد و نامه اى به همراه داشت ، حضرت به او فرمود : این نامه مخاصم و مخالف ماست كه سئوال می كند در چه دینى عمل قبول خواهد شد ؟ آنشخص ( آورنده نامه ) عرض كرد : آرى ، همین را می خواهم امام باقر علیه السلام به او فرمود : شهادت به اینكه جز ، خدا ، معبودى نیست و شریك ندارد و شهادت به اینكه ، محمد صلى الله علیه و آله بنده و رسول اوست و اقرار به آنچه كه از جانب خدا آمده و ولایت ما اهل بیت و بیزارى از دشمنان ما و رعایت ورع و تواضع و انتظار قیام قائم ما . همانا ما دولتى خواهیم داشت زمانى كه خدا بخواهد آنرا بپا خواهد ساخت .

***************************************

حديث فضیلت انتظار        

یا كابلی إن أولی الامر الذین جعلهم الله عزوجل أئمة الناس وأوجب علیهم طاعتهم : أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام ، ثم الحسن عمی ، ثم الحسین أبی ، ثم انتهى الامر إلینا . ثم سكت . فقلت له : یا سیدی روی لنا عن أمیر المؤمنین علیه السلام أن الأرض لا تخلو من حجة لله تعالى على عباده ، فمن الحجة والامام بعدك ؟ قال : ابنی محمد واسمه فی صحف الأولین باقر ، یبقر العلم بقرا ، هو الحجة والإمام بعدی ، ومن بعد محمد ابنه جعفر واسمه عند أهل السماء الصادق ، قلت : یا سیدی فكیف صار اسمه الصادق وكلكم صادقون ، قال : حدثنی أبی ، عن أبیه عن رسول الله صلى الله علیه وآله قال : إذا ولد ابنی جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب فسموه الصادق ، فإن الخامس من ولده الذی اسمه جعفر یدعی الإمامة اجتراء على الله وكذبا علیه فهو عند الله ( جعفر الكذاب ) المفتری على الله تعالى ، والمدعی لما لیس له بأهل ، المخالف لأبیه والحاسد لأخیه ، وذلك الذی یروم كشف ستر الله عز وجل عند غیبة ولی الله ، ثم بكى علی بن الحسین علیه السلام بكاء شدیدا ، ثم قال : كأنی بجعفر الكذاب وقد حمل طاغیة زمانه على تفتیش أمر ولی الله ، والمغیب فی حفظ الله والتوكیل بحرم أبیه جهلا منه برتبته ، وحرصا منه على قتله إن ظفر به ، ( و ) طمعا فی میراث أخیه حتى یأخذه بغیر حق . فقال أبو خالد فقلت : یا ابن رسول الله وإن ذلك لكائن ، فقال : إی وربی إن ذلك مكتوب عندنا فی الصحیفة التی فیها ذكر المحن التی تجری علینا بعد رسول الله صلى الله علیه وآله ، فقال أبو خالد فقلت : یا ابن رسول الله ثم یكون ماذا ؟ قال : ثم تمتد الغیبة بولی الله الثانی عشر من أوصیاء رسول الله صلى الله علیه وآله والأئمة بعده یا أبا خالد إن أهل زمان غیبته القائلین بإمامته والمنتظرین لظهوره أفضل من أهل كل زمان ، فإن الله تبارك وتعالى أعطاهم من العقول والأفهام والمعرفة ما صارت به الغیبة عندهم بمنزلة المشاهدة ، وجعلهم فی ذلك الزمان بمنزلة المجاهدین بین یدی رسول الله صلى الله علیه وآله بالسیف ، أولئك المخلصون حقا وشیعتنا صدقا ، والدعاة إلى دین الله عز وجل سرا وجهرا . وقال علیه السلام : انتظار الفرج من أعظم الفرج

ابراهیم بن زیاد ، از ابوحمزهء ثمالى ، از ابوخالد كابلى نقل كرده كه گفت : امام زین العابدین علیه السلام فرمود : اى كابلى ، أولی الأمر كه خداوند آنان را امامان و پیشوایان مردم قرار داده و اطاعت ایشان را واجب ساخته است ، و آنان عبارتند از : امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام سپس عمویم امام حسن و پس از او پدرم امام حسین تا آنكه كار امامت به من رسید ، سپس حضرت ساكت شد . عرض كردم : اى سرور من از امیر المؤمنین علیه السلام روایت شده كه فرمود : زمین از حجت خدا بر بندگان خالى نخواهد ماند ، پس امام وحجت بعد از شما چه كسى خواهد بود ؟ فرمود : پسرم محمد كه نام او در كتب الهى ( صحف الاولین ) باقر بوده كه علوم را مىشكافد و او حجت و امام بعد از من مىباشد وپس از او پسرش جعفر است كه در نزد اهل آسمان صادق نامیده مىشود . عرض كردم : اى سرور من چگونه فقط نام او صادق است در حالیكه شما همه صادق مىباشید ؟ فرمود كه پدرم از پدرش از رسول الله صلى الله علیه و آله روایت كرده كه فرمود : زمانیكه پسرم جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن أبی طالب به دنیا آمد او را ، صادق بنامید . و پنجمین فرزند او ( امام صادق علیه السلام ) كه نامش جعفر است به دروغ ادعاى امامت مىكند واو نزد خداوند ، جعفر كذاب ، مىباشد كه به خداوند افترا بسته و چیزى را كه اهل آن نیست بعنوان مخالفت با پدرش وحسادت با برادرش ادعا مىنماید و او همان كسى است كه آرزو مىكند هنگام غیبت امام زمان از اسرار الهى خبردار گردد . آنگاه على بن الحسین ( ع ) بشدت گریست و فرمود : گویا مىبینم كه جعفر كذاب حاكم ستمگر را براى تفتیش و جستجوى حضرت مهدى و امر ولى الله ( ع ) كه در پناه و حفظ الهى غایب شده بود راهنمائى كرد و از خلیفه مىخواست كه وكیل پدرش امام هادى علیه السلام شده و امور آن حضرت به او واگذار گردد ، در حالیكه نمىداند پست تر از آن است كه چنین لیاقتى داشته باشد ، وهمچنین قصد داشته كه چنانچه به حضرت مهدى علیه السلام دست یابد او را كشته ومیراث برادرش را بنا حق غصب نماید . راوى ( ابو خالد كابلى( مىگوید عرض كردم : اى فرزند رسول خدا آیا اینها شدنى است ؟ فرمود : آرى بخدا سوگند ، اینها همه در صحیفه اى كه در آن وقایع غم انگیزى كه بر ما پس از رسول خدا صلى الله علیه وآله جارى مىگردد ، نوشته شده است ، ابو خالد مىگوید عرض كردم : اى پسر رسول خدا پس از آن چه خواهد شد ؟ فرمود : سپس غیبت امام دوازدهم از جانشینان رسول خدا صلى الله علیه وآله و امامان پس از پیامبر صلى الله علیه وآله طولانى خواهد گشت . اى ابا خالد كسانى كه در زمان غیبت قائل به امامت آن حضرت بوده و منتظر ظهور آن حضرت بمانند برترین اهل هر زمان بوده و خداوند متعال چنان عقل وفهم و معرفتى به آنها عطا كرده كه زمان غیبت براى آنها مانند زمان حضور ومشاهده مىگردد و ایشان را در آن زمان بمنزله مجاهدین در ركاب رسول الله صلى الله علیه وآله قرار داده است وآنها حقیقتا شیعیان خالص ما و دعوت كنندگان به دین خداوند متعال در پنهان وآشكار خواهند بود وحضرت فرمود : انتظار فرج از بزرگترین و برترین فرج هاست .

***************************************

حديث رضایت الهی ازایشان          

أقرب ما یكون العباد من الله جل ذكره وأرضى ما یكون عنهم إذا افتقدوا حجة الله جل وعز ولم یظهر لهم ولم یعلموا مكانه ، وهم فی ذلك یعلمون أنه لم تبطل حجة الله جل ذكره ولا میثاقه ، فعندها فتوقعوا الفرج صباحا ومساء ، فإن أشد ما یكون غضب الله على أعدائه إذا افتقدوا حجته ولم یظهر لهم ، وقد علم أن أولیاءه لا یرتابون ، ولو علم أنهم یرتابون ما غیب حجته عنهم طرفة عین ، ولا یكون ذلك إلا على رأس شرار الناس

مفضل بن عمر ، امام صادق علیه السلام روایت كرده كه فرمود : بهترین چیزى كه مردم را به خداوند متعال نزدیك ساخته و او را بهتر از هر چیزى از مردم راضى می نماید این است كه خداوند متعال ببیند مردم زمانى كه امام وحجت خدا را گم كرده و از جاى او بى خبرند ، بدانند كه حجت و میثاق خداوند باطل نشده است . آن زمان است كه در صبح و عصر باید آماده فرج باشید و شدید ترین خشم خداوند بر دشمنان زمانى است كه حجت خداوند غایب شده و ظاهر نباشد و خداوند مى داند كه دوستان و اولیاءش در حجت خدا تردید نخواهند كرد ، زیرا در آن صورت خداوند لحظه اى حجت خود را از اولیاى خویش غایب نخواهد ساخت و غیبت حجت خداوند زمانى محقق مى شود كه بد ترین و شرور ترین مردم ظهور می نمایند .

***************************************

حديث منزلت منتظران

منا إثنا عشر مهدیا ، أولهم أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب ، وآخرهم التاسع من ولدی ، وهو القائم ، بالحق ، یحیی الله بن الأرض بعد موتها ، ویظهر به دین الحق على الدین كله ، ولو كره المشركون . له غیبة یرتد فیها أقوام ویثبت فیها على الدین آخرون ، فیؤذون ویقال لهم : ( متى هذا الوعد إن كنتم صادقین ) أما إن الصابر فی غیبته على الأذى والتكذیب بمنزلة المجاهد بالسیف بین یدی رسول الله صلى الله علیه وآله

ربیع بن سعد ، از عبد الرحمان بن سلیط روایت كرده كه گفت : امام حسین علیه السلام فرمود : از ما دوازده مهدى خواهد بود كه نخستین فرد آنها امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام و آخرین آنها نهمین فرزند من و قائم به حق می باشد . خداوند زمین را بدست او زنده گردانیده و دین حق خود را بدست او بر جمیع ادیان پیروز گردانیده ، هر چند مشركان از آن ناراحت باشند . آن حضرت غیبتى دارد كه اقوامى در آن تردید كرده و اقوامى دیگر در آن ثابت قدم می مانند و اذیت و آزار خواهند شد تا آنجا كه به ایشان گفته می شود آن وعده چه زمانى خواهد بود ؟ آگاه باشید كسى كه در غیبت آن حضرت بر اذیت و آزار و اتهام دیگران و مخالفین صبر كند ، مانند كسى است كه در كنار رسول خدا با شمشیر جهاد كرده باشد .

***************************************

حديث منزلت منتظران

یا كابلی إن أولی الامر الذین جعلهم الله عز وجل أئمة الناس وأوجب علیهم طاعتهم : أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام ، ثم الحسن عمی ، ثم الحسین أبی ، ثم انتهى الامر إلینا . ثم سكت . فقلت له : یا سیدی روی لنا عن أمیر المؤمنین علیه السلام أن الأرض لا تخلو من حجة لله تعالى على عباده ، فمن الحجة والامام بعدك ؟ قال : ابنی محمد واسمه فی صحف الأولین باقر ، یبقر العلم بقرا ، هو الحجة والإمام بعدی ، ومن بعد محمد ابنه جعفر واسمه عند أهل السماء الصادق ، قلت : یا سیدی فكیف صار اسمه الصادق وكلكم صادقون ، قال : حدثنی أبی ، عن أبیه عن رسول الله صلى الله علیه وآله قال : إذا ولد ابنی جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب فسموه الصادق ، فإن الخامس من ولده الذی اسمه جعفر یدعی الإمامة اجتراء على الله وكذبا علیه فهو عند الله ( جعفر الكذاب ) المفتری على الله تعالى ، والمدعی لما لیس له بأهل ، المخالف لأبیه والحاسد لأخیه ، وذلك الذی یروم كشف ستر الله عز وجل عند غیبة ولی الله ، ثم بكى علی بن الحسین علیه السلام بكاء شدیدا ، ثم قال : كأنی بجعفر الكذاب وقد حمل طاغیة زمانه على تفتیش أمر ولی الله ، والمغیب فی حفظ الله والتوكیل بحرم أبیه جهلا منه برتبته ، وحرصا منه على قتله إن ظفر به ، ( و ) طمعا فی میراث أخیه حتى یأخذه بغیر حق . فقال أبو خالد فقلت : یا ابن رسول الله وإن ذلك لكائن ، فقال : إی وربی إن ذلك مكتوب عندنا فی الصحیفة التی فیها ذكر المحن التی تجری علینا بعد رسول الله صلى الله علیه وآله ، فقال أبو خالد فقلت : یا ابن رسول الله ثم یكون ماذا ؟ قال : ثم تمتد الغیبة بولی الله الثانی عشر من أوصیاء رسول الله صلى الله علیه وآله والأئمة بعده یا أبا خالد إن أهل زمان غیبته القائلین بإمامته والمنتظرین لظهوره أفضل من أهل كل زمان ، فإن الله تبارك وتعالى أعطاهم من العقول والأفهام والمعرفة ما صارت به الغیبة عندهم بمنزلة المشاهدة ، وجعلهم فی ذلك الزمان بمنزلة المجاهدین بین یدی رسول الله صلى الله علیه وآله بالسیف ، أولئك المخلصون حقا وشیعتنا صدقا ، والدعاة إلى دین الله عز وجل سرا وجهرا . وقال علیه السلام : انتظار الفرج من أعظم الفرج

 ابراهیم بن زیاد ، از ابوحمزه ثمالى ، از ابوخالد كابلى نقل كرده كه گفت : امام زین العابدین علیه السلام فرمود : اى كابلى ، أولی الأمر كه خداوند آنان را امامان و پیشوایان مردم قرار داده و اطاعت ایشان را واجب ساخته است ، و آنان عبارتند از : امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام سپس عمویم امام حسن و پس از او پدرم امام حسین تا آنكه كار امامت به من رسید ، سپس حضرت ساكت شد . عرض كردم : اى سرور من از امیر المؤمنین علیه السلام روایت شده كه فرمود : زمین از حجت خدا بر بندگان خالى نخواهد ماند ، پس امام و حجت بعد از شما چه كسى خواهد بود ؟ فرمود : پسرم محمد كه نام او در كتب الهى ( صحف الاولین ) باقر بوده كه علوم را می شكافد و او حجت و امام بعد از من می باشد و پس از او پسرش جعفر است كه در نزد اهل آسمان صادق نامیده می شود . عرض كردم : اى سرور من چگونه فقط نام او صادق است در حالیكه شما همه صادق می باشید ؟ فرمود كه پدرم از پدرش از رسول الله صلى الله علیه و آله روایت كرده كه فرمود : زمانیكه پسرم جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن أبی طالب به دنیا آمد او را ، صادق بنامید . و پنجمین فرزند او ( امام صادق علیه السلام ) كه نامش جعفر است به دروغ ادعاى امامت می كند و او نزد خداوند ، جعفر كذاب ، می باشد كه به خداوند افترا بسته و چیزى را كه اهل آن نیست بعنوان مخالفت با پدرش و حسادت با برادرش ادعا می نماید و او همان كسى است كه آرزو مى كند هنگام غیبت امام زمان از اسرار الهى خبردار گردد . آنگاه



:: موضوعات مرتبط: حدیث , ,
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
نویسنده :
تاریخ : پنج شنبه 21 بهمن 1389
حكايتي از آيت الله قزويني در زمينه عريضه نويسي به امام زمان(عج)

حكايتي از آيت الله قزويني در زمينه عريضه نويسي به امام زمان(عج)

يك وقتي در استراليا بوديم و دوستي داشتيم به نام آقاي سيد قاسم جمعه كه وي نيز جهت معالجه فرزندش به آنجا آمده بود ودر يكي از بيمارستان هاي بسيار مجهز و معروف شهر سيدني او را بستري كرده بود. يك روز سراسيمه وبسيار مضطرب به محل اقامت ما آمد. وقتي سبب ناراحتي اش را پرسيدم گفت: دكتر معالج فرزندم، وضع اورا وخيم توصيف مي كند، حالا نمي دانم چكار كنم، آيا او را به بيمارستان ديگري منتقل كنم يا دنبال دكتر ديگري بگردم؟ خلاصه مانده ام كه چه كنم!
به او گفتم: هيچ يك از اين كارهايي كه گفتي لازم نيست انجام دهي، فقط كاري را كه مي گويم سعي كن با اخلاص كامل و حضور قلب انجام دهي.
او در حالي كه از محكم صحبت كردن من تعجب كرده بود به من گفت: شما بفرمائيد چه بايد بكنم! قول مي دهم كوچكترين تخطي از گفته هاي شما نداشته باشم، من حاضرم براي نجات پسرم هر كاري كه باشد انجام دهم.
گفتم: براي حضرت صاحب الزمان (عليه السلام) عريضه اي بنويس و بهبودي فرزندت را از آن حضرت درخواست كن.
گفت: چطور بايد عريضه بنويسم؟! شما تفصيل آن را بفرماييد تا من اين كار را انجام دهم.
به او گفتم: فرض كن همين حالا به تو اجازه داده شده است كه خدمت آن حضرت برسي و درخواست شفاي فرزندت را از آن حضرت بنمايي، به هر صورت كه خودت دوست داري اين كار را انجام بده.
بعد خداحافظي كرد و از پيش ما رفت؛ ساعتي نگذشته بود كه ديدم برگشت و مطلبي را كه نوشته بود باخود آورد و آن را به من داد و گفت: ببينيد اين گونه نوشتن مناسب است؟
ديدم در آن عريضه با تعابير مختلفي صحت و سلامتي دوباره فرزندش را درخواست نموده است و از جمله نوشته بود: آقا جان شما را قسم مي دهم به لباسهاي عمه ات زينب(عليها السلام)در اين ديار غربت اميد مرا نا اميد مكن، پسرم را شفا بده، راضي نباش كه تنها ودست خالي به وطن برگردم و...
وقتي مطالب عريضه او را خواندم، در دلم خطاب به امام زمان (عليه السلام)عرض كردم: آقا جان از در خانه شما هيچ كس دست خالي برنگشته و برنمي گردد، اين مومن را هم كه اميدش از همه جا قطع است واين گونه به عنايت شما اميدوار شده است نااميد نفرمائيد.
بعد به او گفتم: متن عريضه هيچ ايرادي ندارد، انشاءالله آقا عنايتشان شامل حال شما مي شود و با سلامتي كامل به همراه فرزندت پيش خانواده بر مي گردي.
يادم هست كه فرداي همان روز حدود ساعت هشت ونيم صبح بود كه از بيمارستان به ايشان زنگ زده بودند كه آزمايشات از رفع خطر و بهتر شدن حال مريض حكايت دارد و بعد كه از سلامتي كامل او مطمئن شدند او را از بيمارستان مرخص كردند. به اين ترتيب حال آن پسر بچه عليرغم داشتن يك بيماري صعب العلاج روز به روز بهتر شد واين در حالي بود كه اغلب پزشكاني كه او را معاينه كرده بودند ويا نتايج آزمايشاتش را ديده بودند، با ناباوري اين پيشامد را دنبال مي كردند. چون باتوجه به تجربيات و معيارهاي عادي علمي، چنين پيشامدي به نظر آنها حد قل در اين مرحله از معالجات غير ممكن بود.
به هر حال از آن تاريخ تا الآن كه جريانش را تعريف مي كنم، حدود پنج سال مي گذرد كه به لطف خدا و عنايت حضرت صاحب الزمان(عليه السلام)فرزند آقاي جمعه در كمال سلامتي وتندرستي به زندگي خود ادامه مي دهد و الحمدلله اثري هم از آن ناراحتي در ايشان وجود ندارد.


|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نویسنده :
تاریخ : پنج شنبه 21 بهمن 1389
شعری برای امام زمان

 
شعری برای امام زمان


:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::


اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري
کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي
اي آنکه در حجابت درياي نور داري

من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟
برعکس چشمهايم چشمي صبور داري

از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما
کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟

در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت
کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::


اگر چه روز من و روزگار مي گذرد
دلم خوش است که با ياد يار مي گذرد

چقدر خاطره انگيز و شاد و رويايي است
قطار عمر که در انتظار مي گذرد

به ناگهانيِ يک لحظه عبور سپيد
خيال مي کنم آن تک سوار مي گذرد

کسي که آمدني بود و هست، مي آيد
بدين اميد، زمستان، بهار، مي گذرد

نشسته ايم به راهي که از بهشت اميد
نسيم رحمت پروردگار مي گذرد

به شوق زنده شدن، عاشقانه مي ميرم
دو باره زيستنم زين قرار مي گذرد

همان حکايت خضر است و چشمه ظلمات
شبي که از بَرِ شب زنده دار مي گذرد

شبت هميشه شب قدر باد و، روزت خوش
که با تو روز من و روزگار مي گذرد

 
:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::


اسير مانده ايم در بهانه هاي پاپتي
و ميله هاي آهنين و عشق هاي ساعتي

حوالي نگاهمان دوباره صف کشيده است
صداي تيک  تاک غم , شماره هاي صنعتي !

امان از اشتباه هاي نا تماممان , همان
تفاخر هميشگي به هيچ هاي قيمتي !

ميان قرن حادثه کجاست اتفاق عشق
نمانده در تسلط همان هبوط لعنتي ؟!

کسي نيامد از تبار انتظارمان ببين
که مانده ايم سخت در هجوم بي لياقتي !

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::

 
از نو شکفت نرگس چشم انتظاري ام
گل کرد خار خار شب بي قراري ام

تا شد هزار پاره دل از يک نگاه تو
ديدم هزار چشم در آيينه کاري ام
 
گر من به شوق ديدنت از خويش مي روم
از خويش مي روم که تو با خود بياري ام

بود و نبود من همه از دست رفته است
باري مگر تو دست بر آري به ياري ام

کاري به کار غير ندارم که عاقبت
مرهم نهاد نام تو بر زخم کاري ام

تا ساحل نگاه تو چون موج بي قرار
با رود رو به سوي تو دارم که جاري ام

با ناخنم به سنگ نوشتم : بيا , بيا
زان پيشتر که پاک شود يادگاري ام

 
:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::


از ميان اشک ها خنديده مي آيد کسي
خواب بيداري ما را ديده مي آيد کسي

با ترنم با ترانه با سروش سبز آب
از گلوي بيشه خشکيده مي آيد کسي

مثل عطر تازه تک جنگل باران زده
در سلام بادها پيچيده مي آيد کسي

کهکشاني از پرستو در پناهش پرفشان
آسمان در آسمان کوچيده مي آيد کسي

خواب ديدم , خواب ديده در خيالي ديده اند
از شب ما روز را پرسيده مي آيد کسي


:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::


از فراقت به جواني همگي پير شديم
بي تو از وادي دنيا همگي سير شديم
 
بي خود از حادثه ي عشق تو ديوانه و مست
عاشق کوي تو گشتيم و زمين گير شديم
 
تا که وصفي ز کمان و خم ابروي تو رفت...
در پي ديدن رويت همگي تير شديم
 
از کمان خانه ي زلفت همه بالا رفتيم
در سراشيبي ابروت سرازير شديم

گو گدايان در اين خانه بيايند که ما
از گدايي به در تو همگي مير شديم
 
عاشقان همچو (( رها )) در گرو بند تو اند...
جمله در حلقه ي تو در غل و زنجير شديم

:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی ::::


از انتظار خسته ام و يا دلم گرفته است؟
تو مدتي است رفته اي , بيا دلم گرفته است

نگاه سرد پنجره به کوچه خيره مانده بود
گمان کنم بداند او چرا دلم گرفته است

گذشتم از هزاره ها در امتداد دوري ات
به ذهن من نمي رسد کجا دلم گرفته است

به چشم خود نديده ام شکوه چهره ي تو را
شبي بيا به خواب من , بيا دلم گرفته است


:::: یا بقیه الله آجرک الله :::: اشعار امام زمان (عج) ::: یا صاحب الزمان ادرکنی :::

 



:: موضوعات مرتبط: شعر , ,
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده :
تاریخ : پنج شنبه 21 بهمن 1389
علايم ظهور
 

علايم ظهور حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالى فرجه الشريف) را بر دو قسم دانسته اند:

الف) : بـــــروز پـديـده هايى در طـبيعت، اعم از آسمانى وزمينى که انسان در اختيار ان نقشى نداره...
که بــعـضى از آنها عبارتند از:

1.بـــروز خـورشــيد گــرفـتگى در وسط ماه و همچنين ماه گرفتگى در آخر آن« که اين امر تاکنون صورت نگرفته»
2. صـيـحــه اى آسمانى (صدايى مهيب و ترسناک) که در سراسر عالم طنين انداز مى شود..
3. نـــداى آسمانى که در شب جمعه بيست و سوم ماه مبارک رمضان ، در تمام نقاط جهان بگوش مى رسد و در آن نام حضرت مهدى (عج) برده مى شود..
4. بارش بارانى فراوان و پرخير و برکت در اکثر نقاط جهان..
و...

ب) : بـــروز پـــديــــده هايى اجــتـماعــى که کاشف از حالات و رفتار مردمان جهان است.
...باتوجه به روايات ، برخى از آنها عبارتند از:

1. اخــتلاف بسيار روى زمين(هرج و مرج)..
2. قيـــام مـردمى از قــم که مـردم را دعـــوت به حــق کند و با او باشند جماعتى از مردان که دلهايشان مانند
پاره هاى آهن است در استقامت..
3. خـــروج سيد حسنــى از طالقان که مردى از بزرگان شيعيان است و از ناحيه ديلمان قزوين خروج و قيام مى نمايد..
4. وقــوع زلـــزله در بغـــداد که بسيارى از آن به زمين فـــرو ميرود..
5. کشـف حـجـــاب و بى عـفتى از زنها و شريک شدن زنها در تجارت با شوهران و تمکين نکردن زنان از شوهرانشان..
6. واقــع شـدن فــتـنـه در ميـان شرقى ها و غربى ها..
7. خـــــــراب شدن شهــر رى
8. اختــــلاف در ميـــان عــرب و عــجـم و اين اختلاف ادامه خواهد داشت تا سُـفـيـانـــى قيــــام کند.
9. تـعـطيل شـدن مسـاجد تا چهل شبانه روز.
10. تـوجه بـلاها به نواحى لبنان و مضطرب شدن عــراق.*
11. بــانک ناقـوسها در ممالک اسلامى .
12. زيـــاد شـدن مـرض صـرع و ديـوانـگى در اثـر شدت فـتنه و پـريشانى.
13. طلـــوع آفـــتاب از سمت مـــغرب.
14. مـــوت فُـقـها پـى در پـى.
15.ضـــايع کردن نمـازها و پـيـروى کردن از شهوتها و کم شدن امــانت دارى در مردم .
16. بـــلــنــد شـدن صــداى خـصـومـت و دشمنى در مسـاجد.
17. دشـنـــام دادن اولاد بــه پـدران و مـادران و افترازدن به ايشان و شاد شدن به مرگ آنها و زدن و آزار ايشان.
18. مســـاجد را جـاى خــــوردن غـــذا قــــرار دادن.
19. کـــم شـدن کارهاى خيــــر و کــم شـدن عـلــماء حـقـيـقـى.
20. شــيوع گفتگوهاى نـــامـشــروع و رقـصـها و اقســام ساز و نوازها.
21. مستـــولى شـدن زن بر شوهر خويش در جميع چيزها.
22. مقـــاتـله مسلميــن با يـــهــود.
23. کينه علماء دينى را در دل گرفتن و سرزنش و بدگويى آنها نمودن و کشتن و ذليل کردن سادات و بزرگان اصيل.
24. قـــــرآن را با ساز و نــواز خواندن.
25. ممنــــوع شدن عــــراق از دينار و جنس از طرف عجم(فارس)
26. مردها خود را شبيه زنان در آوردند و زنان شبيه به مردان و بلند گذاردن گيسوان جلوى سر جوانان و مردان .
27. ساز و آواز و لهويات زياد و کسى منع نکند و يا جرئت نکند که منع کند.
28. کـــــم فــــروشى کردن و گــــرانـــــفروشى نمودن .
29. از طريق باطل و حرام کسب کنند و ربا گرفتن شغل مردم شود.
30. اعمال خير را براى نمايش و ريا انجام دادن.
31. حج کردن ثروتمندان براى تماشا و گردش و استراحت ،حج کردن مردم متوسط براى تجارت کردن و حج کردن فقرا براى ريا و تظاهر.
32. امر بمعرف و نهى از منکر کننده را سرزنش و ملامت و او را نصيحت کنند که نکند.
33. مرده را با استهزاء بردارند و کسى دنبال جنازۀ او گريه و زارى نکند.
34. در هر سال بدعتها و شر زياد شود ، غيبت کردن به نظر مردم شايسته مى باشد.
35. مختصرى از مالشان را در طاعت پرودگار مصرف مى کنند و بيشتر آن را صرف غير طاعت پروردگار مى نمايند.
36. قبور ائمه اطهار عليهم السلام را به گلوله خراب کنند.
37. طلاق و جدايى بين زن و شوهر زياد گردد.
38. قسم خوردن به ناحق فراوان شود.
39. دين به دنيا فروخته شود و تعارف دروغين در بين مردم فراوان گردد.
40. مردم تابع لغزشهاى علماء شوند و از علماى حقه فرار کنند.
41. مردان صورتهاى خود را صاف و براق کنند.


|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
نویسنده :
تاریخ : پنج شنبه 21 بهمن 1389

تعداد صفحات : 17